وجود مبارک «ولیّ الله» در رابطه با خدای متعال «باب الله» است. خدای متعال ملزم نیست کسی را که از این باب وارد نمی شود، حفظ کند و او را نگه دارد. علّت ضلالت سالکان سلوک شیطانی همین قضیّه است. وقتی سالک این راه در مواجهه با حقیقت الهیه ی گسترده در خلقت، به این فهم نادرست رسید که «همه چیز خداست»، نتیجه و ثمره ی عملی این یافته ی اشتباه این استدلال می شود که:
شریعت برای رسیدن به حقیقت است و وقتی انسان به حقیقت رسید دیگر نیازی به رعایت شریعت نیست!
به این ترتیب یکی از مشخّصه های اصلی در تفکّر و سلوک شیطانی و سلوک عرفا و متصوّفه اعتقاد به وحدت وجود است که از لوازم بعدی آن اسقاط شریعت است و مباح بودن همه ی افعال و اعمال و خوب بودن همه ی اشخاص و افراد از جمله شیطان و فرعون!
بعد از واقعه ی غصب حکومت، چیزی طول نکشید که کسانی مثل «ابوموسی اشعری» و «حسن بصری» که کارنامه ی معلومی دارند در مواجهه با امیرالمؤمنین صلوات الله علیه و همکاری با بنی امیّه، این سلوک شیطانی را بنا نهادند و به مردم تعلیم دادند و در واقع شاگردان همین سلوک ضالّه بودند که در زمان امام صادق صلوات الله علیه در برابر ایشان ایستاده و با آن حضرت مناقشه می کردند؛ کسانی مثل «سفیان ثوری» که در «تذکرة الاولیاء» همگی به بزرگی یاد شده اند!
همه نظرها (۰)