اوّلین اتّفاق جدّی که در سلوک شیطانی افتاده این است:

به جای وجود مبارک ولیّ خدا، یک غیر معصومِ غیر الاهی نشسته است.

[باید به این نکته توجّه کرد که] قوی ترین دلیل برای اثبات امامت یک امام «نصّ» و «وصیّت» است، نه این که از او خرق عادتی دیده شود.

در عرف الاهی و عقلی - برای کسی که اهل فهم و عقل بوده باشد - خرق عادت نه کمال است، نه دلیل بر حقّانیت، بلکه آن کسی که حقّ بگوید، حقّ است.

خدای متعال هم در اثبات رسالت رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم همین را می فرماید: «لَهُ دَعْوَةُ الْحَقّ»، ای مردم! پیام و حرفی که ایشان دارد حقّ است؛ چون حقّ می گوید، حقّ است.

و الّا با استفاده از شیاطین و اجانین هم - که یکی از ابزار و لوازم سلوک شیطانی بهره بردن از ارتباط با آنهاست - می توان کارهای خرق عادت انجام داد!

نکته ی دیگر این که هر مخلوقی نشانه از عظمت خالقش دارد و انسان مخلوق خدای متعال است با توانایی ها و استعداد هایی عجیب و غریب. لذا اگر کسی بتواند کاری انجام دهد که این استعدادها و توانایی ها در او بروز کند، به سادگی می تواند حتّی دنیا را زیر و رو کند! و معمولاً در سلوک صناعی اتّفاقی که می افتد این است که به دلیل مواظبت هایی که می کنند - درست یا غلط - به ذهنشان کانون می دهند و لذا قدرت هایی به دست می آورند که ربطی به کفر و ایمان هم ندارد.

اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی

همه نظرها (۰)

 
هیچ کس هنوز نظری ارسال نکرده

مطالب مشابه

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید