1.

«معرفت» در تعریف کاربردی از آن، حضور معروف در موطن نفس است؛ دیدن و یافتن او در آن است؛ در بر گرفته شدن درون بیرون توسط آن است. و بدین گونه است که انسان به این دیدن و ملاقات (لقاء) و یافتن آشنا و شناسای او شده و به این وجدان، واجد آن می شود؛ و نیز چنین است که او به میزان قدر و قیمت شناخته ها و یافته ها و به میزان معرفت و وجدان آن ها قدر و قیمت پیدا می کند. و فرمایش وجود مبارک امیرالمؤمنین صلوات الله علیه ناطر به این معناست که: قیمه کل إلمرء ما یعرفه (ما یعلمه).

 

2.

اعلی معارف و معاریف بعد از معرفت خدای متعال معرفت حبیب علی الاطلاق او رسول الله صلی الله علیه و آله است، همان که وجود مبارک امیرالمؤمنین صلوات الله علیه و ائمه اطهار علیهم السلام در دعای شعبانیه تمنای وصال بی واسطه و لقای بی پرده مقام نورانی او را دارند:

بیان تحفه های عالی الاهی در ماه مبارک شعبان و اقصی منازل در آن، همان است که در دعای شعبانیه تمنای آن شده که فهم آن خود تحفه ای از همان تحفه هاست:

إِلَهِي هَبْ لِي كَمَالَ الِانْقِطَاعِ إِلَيْكَ وَ أَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا بِضِيَاءِ نَظَرِهَا إِلَيْكَ حَتَّى تَخِرَقَ أبْصَارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ فَتَصِلَ إِلَى مَعْدِنِ الْعَظَمَةِ وَ تَصِيرَ أَرْوَاحُنَا مُعَلَّقَةً بِعِزِّ قُدْسِك‏.(اقبال الاعمال، ج 2 ص 687)

توضیح اینکه در ترتیب خلقت عوالم چنان که در بیانات معصومین علیهم السلام بیان شده، اولاً عالم انوار و سپس عالم ارواح و پس آنگاه عالم ابدان خلق شده اند؛ مقام نورانی بلا تعین ابتدائاً آفریده شده و بعد از خلقت روح آن مقام، به آن تعلق گرفته و سپس هر دو به بدن تملیک شده اند؛ لذا: کمال انقطاع، انقطاع از عالم تن و روان و باقی ماندن در مقام نورانی است که همان مقام لاخالق و لامخلوق است که معدن حقیقت عظیم عزیز قدّوس الاهیست که مصداق اسم جلاله، سه رکن ظاهر شده از چهار رکن آن است. و رکن چهارم همان است که از شدت شرافت و محبت و تعلق به خدای متعال «لا یخرج منها إلّا الیه» است و این همه البته به محبت ذاتی خدای متعال به آن است.

 

3.

استقبال انبیاء و اولیاء علیهم السّلام از بلایا و مصایب به دلیل یافتن فرصتی برای کمال الانقطاع از ماسوا الله و یافتن و داشتن بی پرده و بی پروای آن حقیقت الاهیّه است. رفتن امیرالمؤمنین صلوات الله علیه به مسجد و امام حسین علیه السّلام به کربلا (بنگرید به: ای کاش با تو بودن، ص 106 به بعد) و تحمّل مشاکل و مصایب محیرالعقولِ غیبت و طول آن برای حضرت بقیّه الله صلوات الله علیه و علیهم اجمعین از همین قبیل است.

 

4.

اسماء و صفات هر چیزی نشان از خصوصیّات اوست؛ گزارش هر چیزی به خصوصیات اوست که در اسماء و صفاتش بیان می شود. اسما و صفات در مورد هر معروفی بیان حدود آن است؛ لذا: گزارش درست از یافتن و وجدان هر معروفی، اسماء و صفات اوست؛ به همین دلیل است که فهم درست از اسماء و صفات الاهیّه کمک شایانی برای فهم صحّت و سقم معرفت حاصله در رابطه با حقیقت الاهیّه است.

اینک مائیم و اسماء و صفات آن که خدایش او را برای خود و دیگران را برای او آفرید.

 

5.

علم و معرفت به هر چیزی اولاً از آنِ خالق اوست و ثانیاً از آنِ شاهد بر خلقت او؛ همچنان که در هر واقعه ای چنین است؛ پس: علم و معرفت نسبت به خلقت و خلایق از آن خالق اوست؛ معرفت او به خود او و معرفت دیگران به او.

لذا: معرفت به رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم به خالق و خدای اوست و عارف به ایشان اولاً شخص شخیص و نفس نفیس وجود مقدسشان؛ همان که هر خیری در تکوین و تشریع از آن خلق شده و حقیقت آن چه از ناحیه مقدسه ایشان شرف صدور یافته، هم اوست.

 

6.

نسبت بین وجود مبارک ایشان و نفس نفیسشان که مقام نورانی امیرالمؤمنین صلوات الله علیه است، نسبت دو بینهایت است: سه به یک یا دوازده به یک؛ گذشته از آن که نفس نفیس ایشان آنچه دارد از رسول الله و به رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم است و از این منظر ایشان مملوک تام و تمام وجود مبارک اصل خویش اند؛ لذا: آنجا که با کمال خضوع و ادب می فرمایند: أنا عبد من عبید محمد صلی الله علیه و آله و سلم از باب مبالغه و مجامله نیست بلکه عین حقیقت است. این در حالی است که آن نفسِ نفیس، عظمتی است که مصداق اسم «لا حول و لا قوّه إلا بالله العلیّ العظیم» است. همین نسبت عیناً برای معظمٌ له با خدای متعال دایر است؛ اولین و اعلی وصف آن عزیز قدوس، «عبدالله» است؛ خود فقر محض است؛ لذا آنچه دارد از آن خدای اوست و او در رابطه با خدای متعال خادم مملوکی بیش نیست که برتر از این مقامی در بارگاه خدای متعال نیست تا جایی که خدای متعال خود وصف او را در این مرتبه می فرماید نه حتی خود او: قُلْ إِنَّ صَلاتي‏ وَ نُسُكي‏ وَ مَحْيايَ وَ مَماتي‏ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمين‏ (الانعام/166)؛ آنچه دارد برای خدای متعال دارد؛ لذا: خدای متعال نیز آنچه دارد برای او دارد. همّت عالی بندگان برای جلب رضایت حق تعالی است و خواست خدای متعال جلب رضایت حبیب خود: و لسوف یعطیک ربّک فترضی.

 

7.

معظمٌ له مقصد اقصای همه اهل بیت علیهم السّلام هستند: امام صادق علیه السّلام فرمودند: شعارنا یا محمّد یا محمّد (صلّی الله علیه و آله و سلّم). و نقل شده است که هنگامی که وجود مبارک امام صادق علیه السّلام قصد نام بردن از ایشان را داشتند از وجدان عظمت ایشان آن چنان تغییر حالت در صورت مبارکشان پیدا می شد که برای کسی که او را قبلاً می شناخته، شناخته نمی شد، و هنگامی که کسی نام مبارک ایشان را در محضر امام علیه السلام می برد، معظمٌ له آن چنان با خضوع، آن نام مبارک را تکرار کرده و خم می شدند تا جایی که گونه مبارکشان به زمین می رسید. اوصاف حضرتش در صلوات خاصه ایشان در روز شنبه پرده ای از نسبت ایشان با خدای متعال است: اللَّهُمَّ فَاجْعَلْ صَلَوَاتِكَ وَ صَلَوَاتِ مَلَائِكَتِكَ الْمُقَرَّبِينَ وَ عِبَادِكَ الصَّالِحِينَ وَ أَنْبِيَائِكَ الْمُرْسَلِينَ وَ أَهْلِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِينَ وَ مَنْ سَبَّحَ لَكَ يَا رَبَّ الْعَالَمِينَ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ عَلَى مُحَمَّدٍ عَبْدِكَ وَ رَسُولِكَ وَ نَبِيِّكَ وَ أَمِينِكَ وَ نَجِيِّكَ وَ حَبِيبِكَ وَ صَفِيِّكَ وَ خَاصَّتِكَ وَ صَفْوَتِكَ وَ خِيَرَتِكَ مِنْ خَلْقِك‏. (الکافی ج4 ص551)

و اعظم تجلیّه الاهیّه به رسالت ایشان و در شب مبعث ایشان است: اللهم انی اسئلک بالتجلی الاعظم فی هذه اللیله.

 

8.

به جز مدینه و مانند مدینه ایام و اعمالی جلوه گاه خاص وجود مبارک آن حبیب علی الاطلاق عظیم و عزیز و قدّوس الاهی هستند: ماه مبارک شعبان، روزه خصوصاً روزه ماه مبارک رمضان، نفس طهارت خصوصاً غسل، سجده، سوره مبارکه حمد خصوصا نیمه اول آن، سوره یس، حروف مقطعه ای که بعد از آن از قرآن مجید یاد شده، آیات آخر سوره توبه (لقد جاءکم...)، آیات اسم اعظم، بسم الله الرحمن الرحیم، و شرف شمس که صورت کتبی اسم اعظم است و روزدوشنبه، نماز ظهر، سجده و خورشید؛ رَحْمَتُ اللَّهِ وَ بَرَكاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ إِنَّهُ حَميدٌ مَجيد (هود/73).

 

9.

اعمال و اماکن و اوقات، هر کدام به دلیل ظرفیت و استعدادی که خدای متعال در آن ها برای تعریف خود قرار داده، ارزش می یابند؛ لذا: سه ماه رجب، شعبان و رمضان افضل از بقیه ماه ها هستند؛ که فرمودند: رجب ماه خدای متعال، شعبان ماه رسول الله صلی الله و علیه وآله و سلم و رمضان ماه امت است. در این روایت و روایات مشابه، در هر حال از ماه شعبان با عنوان ماه رسول الله صلی الله علیه و آله و سلّم یاد شده. یک پرده از این معنا این می تواند باشد که جلوه رسول الله صلی الله علیه و آله و سلّم آشکار تر از هر ایامی در این ماه است و این ماه مشحون و مملو از حضور مبارک و نورانی ایشان است؛ خورشید وجود مبارک ایشان، در این ایام برای عالمیان درخشان تر است لذا یافتن ایشان برای آنان آسان تر و شدید تر می باشد.

 

10.

در ماه مبارک رمضان با توجه به اینکه حقیقت روزه وجود مبارک رسول الله صلی الله علیه و آله و سلّم می باشد، برای کسی که روزه دارد وجود مبارک حضرتش در خود وجدان می شود؛ در ماه شعبان عالم مشحون از وجود مطهّر ایشان است و در ماه مبارک رمضان موطن نفس، مزیّن به وجود مقدّس ایشان. در ماه مبارک رمضان حضور عالم گیر الاهی به راحتی وجدان می شود؛ همان طور که در مکّه مکرّمه، که آن جا حرم الله است و ماه مبارک رمضان شهر الله؛ یعنی: جلوه مقدّسه خدای متعال در این ماه بیش از هر ایامی و آسان تر از همیشه برای عالمیان قابل وجدان است.

حال که چنین است بایسته است که این چند روز باقی مانده از ماه مبارک شعبان را مغتنم دانسته و قدر بدانیم و عرض کنیم: اَللَّهُمَّ وَ اجْعَلْهُ لِي شَفِيعاً مُشَفَّعاً وَ طَرِيقاً إِلَيْكَ مَهْيَعاً وَ اجْعَلْنِي لَهُ مُتَّبِعاً حَتَّى أَلْقَاهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَنِّي رَاضِياً وَ عَنْ ذُنُوبِي غَاضِياً قَدْ أَوْجَبْتَ لِي مِنْكَ الرَّحْمَةَ وَ الرِّضْوَانَ وَ أَنْزَلْتَنِي دَارَ الْقَرَارِ وَ مَحَلَّ الْأَخْيَار (مصباح المتهجد ج 2 ص 829).

والحمدلله اوّلاً و آخرا

اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی

همه نظرها (۰)

 
هیچ کس هنوز نظری ارسال نکرده

مطالب مشابه

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید