پایان ماه مبارک رمضان؛ آغاز مدام بهره مندی از برکات آن

 

  1. در گستره ی زندگی، بیشترین پدیده – کمّاً و کیفاً – تعلّم و یادگیری است – از ابتدای ورود به این دنیا تا هنگام خروج از آن -؛ هر ارتباطی چه با اشیاء و چه با اشخاص، فهمی را در انسان ایجاد می کند؛ فهم را در انسان شکفته می کند. «فهم»، حقیقت «علم» است، که به فرموده ی امیرالمؤمنین صلوات الله علیه: «العلم بالفهم» (تصنیف غررالحکم/60).

«علم» بدون «فهم» اطلاعات بیهوده ای بیش نیست. و نور علم که همان حقیقت نور عقل است، قیمتی ترین گوهر در خلقت است که از مقاصد اصلی در تربیت و تعلیم انبیا علیهم السّلام تذکّر به آن جهت شکفته کردن و فعّال کردن آن در مخاطبین خود می باشد.

  1. علم و فهم با عمل کردن به آن به تجربه تبدیل می شود و تبدیل شدن آن به تجربه، آن فهم را در انسان تشدید و تثبیت می کند.
  2. لذا پایان هر تجربه ای ابتدای بهره مندی مدام از آن است. و حال ماییم و پایان ماه مبارک رمضان که در صورت فهم درست از آن و برکاتش می تواند بهره ی بادوامی برای ما داشته باشد.
  3. تزکیه ی باطن و تطهیر دل و نورانیت پیدا کردن و فعال شدن آن در توجّه به خدای متعال و عالم معنا و اهل آن؛ یعنی: «تقوا»، مهم ترین دستاورد این ماه مبارک است : ﴿لَعلّکُم تَتّقون (البقره (1) : 183) با رفتارشناسی و شناخت یافته های خود در این مسیر و رعایت آن ها می توان برکات شگفت انگیز این ایّام نورانی را در خود حفظ کرد همان گونه که می شود دائماً در نماز بود؛ ﴿الّذین هم علی صَلاتِهم دائمون (المعارج (70) : 23).

می توان به نوبه ی خود برکات حاصله در هر کدام از عبادات را در خود ماندگار کرد؛ مانند «حج» که با یک بار تشرّف به آن می توان برای همیشه حاجی بود و همچنین است که می شود با یک بار زیارت برای همیشه زائر ماند؛ و برای همیشه نجفی یا کربلایی و یا مشهدی شد.

  1. حقیقت روزه، «امساک» است و عمومی ترین و جدّی ترین تلقّی از آن، امساک از خوردن و آشامیدن می باشد که کف آن حقیقت و نازل ترین آن است و سقف آن و عالی ترینش امساک از غیر حق تعالی است؛ مراقبت و محافظت از او که همان حقیقت تقواست که حاصل روزه داری است که بایستی حاصل زندگی نیز بوده باشد.

در هر حال، از حالاتی که برای روزه دار ایجاد می شود پرهیز از خوردن و نگرانی از آن است.

این حالت بعد از ماه مبارک در حالی که آن ممنوعیت لغو شده، هنوز در انسان حضور دارد. از این حضور پاس داری کنید و این حالت را قدر بدانید. در خوردن، جانب کفایت را نگه دارید و سعی در از بین بردن این احتیاط نکنید. از منفورترین ها نزد خدای متعال شکم آکنده از خوراکی است که از شدّت پرخوری نفخ گردد. امتلاء معده و شکفته شدن فهم با هم در تزاحم و تضادّند.

«صومو تصحّوا» (فرمایش پیامبر اکرم صلّی الله علیه واله، الدعوات/76) روزه بگیرید تا صحّت یابید، از آثار دم دستی روزه داری است. چرا که فرموده اند: «المعدة بیت کلّ داء» (فرمایش پیامبراکرم صلّی الله علیه واله، بحارالانوار 59/ 290) معده ، خانه ی هر دردی (بیماری) است.

حالت دیگری از آن حالات بی رغبتی به پرچانگی و پرحرفی است. آن را قدر بدانیم که بیشترین عضوی که انسان از آن زیان می بیند زبان است.

رسول خدا صلّی الله علیه و اله فرمودند:

«بلاء الانسان من الّلسان» (جامع الاخبار/93)

مصیبت و گرفتاری انسان از زبان است.

          نه فقط در ناحق و ناروا گفتن بلکه در بیهوده و بی فایده گفتن. حرف زدن در هر حال مخالف حضور قلب است، مگر در مورد حق و اهل آن و این در حالی است که دوام حضور قلب، همان «تقوا» است و «تقوا» جان کلام صاحب شریعت و شریعت و راه رسیدن به معرفت و حقیقت است.

          امیرالمؤمنین علیه السّلام فرمودند:

«والله ما أری عَبداً یتّقی تقوی تنفعه حتّی یخزن لسانَه» (نهج البلاغه/ خطبه176)

به خدا سوگند نمی بینم که بنده ای متّقی به تقوایی باشد که به او نفع رساند مگر این که زبانش را حفظ کند.

  1. آن چه گفته شد از موارد کمک به حفظ حضور قلب است امّا برای ایجاد حضور قلب و تقوا و بهره مندی از حضور حقیقت الهیه به این قاعده عمل فرمایید:

در این ماه مبارک، کتاب خدای متعال بر رسول الله صلّی الله علیه واله شرف نزول یافته است:

کلام الله با تکلّم الهی و قرآن مجید با قرائت خدای متعال بر رسول الله صلّی الله علیه واله وسلّم نازل شده است. محلّ نزول آن قلب مبارک و روح مطهّر ایشان است؛ آن روح، همان روح القدس و اعظم ارواح است که محیط بر مُلک و ملکوت است؛ پس: پس از نزول کلام الله، مُلک و ملکوت آکنده و مشحون از کلام الهی است.

حال که از ماه مبارک با تزکیه و طهارت خارج شده و همه ی اعضاء و جوارح از آلودگی ها پاک شده؛ لذا: گوش نیز آماده ی شنیدن حقایق و معارف الهیه است؛ پس:

گوش دارید که کلام الهی اگرچه صورتاً صامت است ولی حقیقت و باطن آن ناطق می باشد؛ به تکلّم الهی یا به ولایت او. گوش هوش به این واقعه بسپاریم شاید که ما نیز از این تکلّم؛ تکلّم حبیب با حبیب و مولای علی الاطلاق با عبد علی الاطلاق خود بهره ببریم؛ شاید ما نیز به رحمت واسعه ی او به لطف عمیمش حرفی و نقطه ای از آن بشنویم. مگر نفرمودند که منطق خدای متعال در کلام خود «ایّاک أعنّی و أسمعی یا جار» است : به در گفته اند که دیوار نیز بشنود؛ یعنی: به رسول الله صلّی الله علیه واله فرموده اند که دیگران نیز بشنوند؛ پس:

          گوش کنیم شاید که ترّحم و تفضّل و تطوّل کنند و ما هم لحظه ای بشنویم. تذکّر این نکته به عنوان شرط لازم پیمودن مسیر الهی لازم است.

وای بر ما اگر عالم بی عمل باشیم که فرمودند به محض واجد علم شدن باید به آن عمل کرد، که در قیامت -که روز حسرت است- بیشترین حسرت از آنِ عالمان بی عمل است. (رک: مجموعه ورّام 220/1؛ المحاسن 120/1ح134).

 

الّلهمَّ صلِّ علَی فاطِمَةَ و اَبیها و بَعلِها و بَنیها بِعَددِ ما اَحاطَ به عِلمُك و العَن اَعدائَهُم اجمَعین بِعَدَدِ ما احاط َبِه علِمُك. الّلهمَّ العَنِ الجِبتَ و الطّاغوتَ و النَّعثلَ بِرَحمَتِكَ یا اَرحَمَ الرّاحِمین.

ألّلهمَّ یا ذَالمَجدِ الشّامِخ و السُّلطانِ الباذِخ صَلِّ عَلی مُحمَّدٍ و آلِ مُحَمَّد و كُن لِوَلیكَ الحُجَّةِ بنِ الحَسَن العَسکری صَلواتُكَ عَلیهِ و عَلی آبائِهِ الطّاهِرین فی هذِهِ السّاعَة و فی كُلِّ ساعَةٍ ولیاً و حافظاً و قاعداً و ناصراً و دلیلاً و عیناً حتّی تُسكِنَهُ أرضَك طَوعاً و تُمَتِّعهُ فیها طَویلاً.

اللّهمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و آله الطّاهِرین و عَجِّل فَرَجَهُم و أهلِك عَدُوّهُم مِنَ الجِنِّ و الإنس مِنَ الاوَّلین و الآخرین.

اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی

همه نظرها (۰)

 
هیچ کس هنوز نظری ارسال نکرده

مطالب مشابه

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید